|
حمید حامی: ممنوعالکار نبودم، تعلیق بودم!
- حمید حامی: ممنوعالکار نبودم، تعلیق بودم!
روزنامه همشهری - پرنیان سلطانی: صدای حمید حامی برای دوستداران موسیقی پاپ کشورمان آشناست؛ صدایی که برای بیش از دودهه خالق قطعههای ماندگاری ازجمله قبیله عشق، دونیمه رویا، دلم گرفت، فقط نگاه میکنم، خداحافظ، یاد من باش، یک لحظه عاشق شو، پرواز ممنوع، گلایهای نمیکنم، زمستون، نارنج و ترنج و... شده است. صدایی که طی سالیان سال با حضور بزرگانی، چون بابک بیات، ناصر چشمآذر، مجید انتظامی، محمدرضا چراغعلی، شاهین فرهت و... پرورش یافته و هنوز که هنوز است خیلیها فیلمهای «سام و نرگس» و «گل یخ» را بیش از بازیگرانش، با این صدا به یاد میآورند.
حمیدحامی کار حرفهای را از سال 1377 آغاز کرده و اگرچه در مقاطعی بهدلیل نداشتن سرمایهگذار، حضورش در دنیای هنر کمرنگ شده، اما در تمام این سالها هیچوقت از اصل خودش فاصله نگرفته و کار فاخر یا به قول خودش موسیقی متفکر را فدای کار بازاری نکرده است.
خبر رفع ممنوعالکاری و کنسرت مشترک حمید حامی با نیما مسیحا را که در عرض چند ساعت Sold out شد، بهانهای کردیم تا با این خواننده قدیمی پاپ کشورمان به گفتگو بنشینیم؛ کسی که با صداقت، صراحت لهجه و انتقاداتش به ساختار موسیقی کشور شناخته میشود.
متولد: 14 خرداد 1355
سالهای فعالیت: از سال 1377 تاکنون
همکاری با موسیقیدانان: بابک بیات، مجید انتظامی، ناصر چشمآذر، محمدرضا چراغعلی، شاهین فرهت و...
آلبومها: قبیله عشق/ حامی / دو نیمهرؤیا / بوی گندم / فقط نگاه میکنم/ آخدا / یه لحظه عاشق شو
تیتراژها و آهنگهای میانی: فیلمهای سینمایی سام و نرگس، گل یخ، هدف اصلی و فالگیر
افتخارات: انتخاب آلبوم «یک لحظه عاشق شو» بهعنوان بهترین آلبوم موسیقی پاپ در دومین جشن سالانه موسیقی ما
اگر موافق باشید از کنسرت مشترکتان با نیما مسیحا شروع کنیم. چطور شد تصمیم به اجرای مشترک گرفتید؟
من و نیما دوستان قدیمی هستیم. حدودا یک سال پیش که متوجه شدم نیما قرار است پدر شود با او تماس گرفتم و تبریک گفتم. بعد از چند دقیقه صحبتمان بهکار مشترک و حتی اجرای مشترک رسید. این ماجرا به همین شکل رها شد تا بعد از به دنیا آمدن فرزندش که به اتفاق رضا تاجبخش به منزلش رفتیم، دوباره پیشنهاد اجرای مشترک یک قطعه بهصورت ضبط استودیویی و حتی اجرای مشترک کنسرت را ارائه دادم. تا اینکه درنهایت چند هفته بعد در بهمنماه سال گذشته نیما را به کنسرتم دعوت کردم. آنجا برای معرفی نیما بخشی از قطعه «پروانگی» اش را خواندم.
خود نیما هم کنار استیج آمد و قسمتی از این قطعه را خواند. ویدئوی این بخش از کنسرت به قدری مورد توجه رسانهها قرار گرفت که هر دو برای این اجرای مشترک مصممتر شدیم. درنهایت با یک تهیهکننده به توافق رسیدیم و تصمیم گرفتیم با هم یک کنسرت مشترک برگزار کنیم که نتیجه آن، اجراهای پانزدهم و شانزدهم مردادماه در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی شد.
کنسرتی که در عرض چند ساعت هم Sold out شد.
بله، شکر خدا. من از همینجا از همه افرادی که به این شکل از موسیقی متفکر حمایت میکنند، تشکر میکنم.
در این کنسرت قرار است چه اتفاقاتی بیفتد؟ کمی درباره جزئیات آن توضیح میدهید؟
تقریبا نصف زمان کنسرت متعلق به من است که قرار است در آن 7 قطعه مورد اقبال مردم را بخوانم. آنهایی که من را میشناسند میدانند که معمولا در اجراهایم کار جدید ارائه نمیدهم و قطعاتی انتخاب میکنم که مردم آنها را شنیدهاند و با آنها خاطره دارند؛ مثل قطعه نارنج و ترنج که خیلی مورد اقبال مردم قرار گرفته است. بهنظر من انتخاب کارهایی که مردم آنها را دوست دارند، هم به نوعی احترام به مخاطب است و هم برای خواننده انرژی مثبت زیادی به همراه میآورد، چون مردم هنگام اجرا با خواننده همخوانی میکنند و این لحظه برای هر خوانندهای لذتبخش است. نصف دیگر زمان اجرا هم به نیما اختصاص دارد؛ ضمن اینکه رضا تاجبخش رهبری ارکستر را بهعهده دارد و تنظیم قطعات کنسرت هم برعهده محمدرضا عقیلی است.
شما تجربه حضور در کنسرت «عاشقانههای پاپ» رضا تاجبخش را هم دارید؛ کنسرتی که اردیبهشتماه سال گذشته با حضور 5 خواننده دیگر ازجمله رضا صادقی، روزبه نعمتاللهی، مهدی یراحی، سیامک عباسی و امیرعباس گلاب برگزار شد. اساسا بهنظرتان اجرای کنسرتهای مشترک نسبت به اجراهای تک چه مزایایی دارند؟
ابتدا که رضا تاجبخش حضور در این کنسرت را پیشنهاد کرد، خیلی تمایلی به شرکت در آن نداشتم، چون فکر میکردم قرار است خوانندههای به اصطلاح بازاری در آن حضور داشته باشند. اما بهخاطر رفاقتم با رضا پذیرفتم و بعد هم دیدم شکر خدا انتخاب خوانندهها، انتخابهای خیلی خوبی بوده و تمامی آنها موسیقی متفکر را میشناسند. نتیجه این شد که آن اجرا برای من اجرای بسیار خاطرهانگیزی شد و خیلی آن را دوست داشتم.
درباره مزیت کنسرتهای مشترک اینچنینی هم باید بگویم که در این اجراها زیر یک سقف، سلیقههای مختلفی جمع شدهاند و این فرصت در اختیار خواننده قرار میگیرد تا خودش را روی استیج و بهصورت زنده به طرفداران خوانندههای دیگر هم معرفی کند. بهنظر من این اتفاق ارزشمند، برجستهترین فاکتور اجراهای مشترک بهحساب میآید.
راستی چرا اینقدر کمکار هستید؟ بیش از 20 سال است که در موسیقی ایران حضور دارید، اما از شما فقط 7 آلبوم و چند تک تِرَک منتشر شده. در انتخاب کارهایتان وسواس دارید؟
نه، من خیلی هم کمکار نیستم. اما خب، همیشه این مصرع «کم گوی و گزیده گوی، چون دُر» در ذهنم هست و برای همین کارهایم را با وسواس انتخاب میکنم؛ وسواسی که البته جنبه منفی ندارد و بهنظرم کاملا بجاست، چون به هر حال هر فردی برای خلق اثر هنریاش باید وقت بگذارد و کیفیت کارش را بالا ببرد. اگر من امروز تصمیم بگیرم یک قطعه منتشر کنم و هفته دیگر آن را منتشر کنم، مسلما خروجی، خروجی خوبی نخواهد شد و کم و کاستیهای زیادی خواهد داشت.
با این حساب من بهخودم لقب کمکار بودن نمیدهم. اما یکی از دلایل اینکه شما میگویید کمکارم میتواند این باشد که در دنیای امروز موسیقی، مافیایی پرقدرت پشت همه کارهای هنری قرار گرفته که نگاهش به موسیقی یک نگاه کاملا تجاری است؛ به همین دلیل امروزه تهیهکنندهها با یا پشتوانه مالیشان فقط از خوانندگانی حمایت میکنند که بهاصطلاح کار بازاری ارائه دهند.
متأسفانه برخی از همکاران ما هم با طمع بیشتر دیده و شنیدهشدن، به شبکههای ماهوارهای و چهرههای شناختهشده شبکههای مجازی روی آوردهاند و با پرداخت مبالغی به آنها سعی دارند ویدئو کلیپها یا قطعههایشان را بیشتر به چشم و گوش مخاطبهای موسیقی برسانند. متأسفم که بگویم در این راه حتی به ایجاد دابسمش توسط اینفلوئنسرهای اینستاگرام هم متوسل میشوند! اما من و امثال من که به هنرمان اعتقاد داریم، از این فضاها کاملا دور هستیم و به همین دلیل ممکن است در سیل تبلیغات شبکههای ماهوارهای و مجازی، جای زیادی نداشته باشیم. به هر حال هر کسی دیده و شنیدهشدن را دوست دارد، اما من به هر قیمتی این کار را نخواهم کرد.
در یک دوره طولانی، کنسرت را هم کنار گذاشتید. دلیل آنچه بود؟
حدودا 10-9 سال پیش بود که 5 سالی از فضای استیج و اجرای کنسرت دور شدم. دلیل آن هم بیماریای بود که حنجره، سیستم صوتی و تنفسیام را هدف گرفته بود. در آن سالهایی که نمیتوانستم بخوانم، تقریبا به حال افسردگی نزدیک شده بودم، اما با یاری خدا، کمک دوستانم و البته تلاش خودم، توانستم آن دوره سخت را پشت سر بگذارم. حالا 5-4 سالی است با اینکه هنوز مشکلم بهطور کامل برطرف نشده، اما روی استیج میروم و میخوانم تا هم به مردم عشق بدهم و هم خودم لذت ببرم.
داستان ممنوعالکاری اخیرتان چه بود؟ پخش تصاویر غیرمتعارف روی مانیتور پشت سرتان در کنسرت شیراز و متعاقب آن ممنوعالفعالیتیتان چطور پیش آمد؟
اول یک توضیح بدهم و آن اینکه من ممنوعالکار نبودم. فقط به حالت تعلیق درآمده بودم که آن هم خیلی زود با دستور وزیر محترم و مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد، رفع تعلیق شدم. من شک ندارم مدیریتی پشت این ماجرا بود، چون بلافاصله بعد از کنسرت درحالیکه من از همه جا بیخبر بودم، شبکهها و صفحههای زرد بهصورت گسترده به تخریب من پرداختند و بدون اینکه ممنوعالکار شده باشم، خبر ممنوعالفعالیتیام را منتشر کردند.
کار حتی به شبکههای تلویزیونی غیرایرانی هم کشید! اما همان زمان سیستم اطلاعاتی کشور تحقیقات گستردهای روی این موضوع انجام داد و برایشان مسلم شد که در این اتفاق هیچ تقصیری متوجه من نیست؛ به همین دلیل و بهخاطر سابقه خوبی هم که داشتم، به 2ماه نرسید که نامه رفع ممنوعالفعالیتیام از سوی وزیر ارشاد به دستم رسید.
پس چرا ما اینقدر دیر متوجه رفع این ممنوعیت شدیم؟
دلم نمیخواست از این خبر استفاده تبلیغاتی کنم. مثل برخی از همکارانم که متأسفانه خودشان خبر دروغین ممنوعالفعالیتیشان را اعلام میکنند و بعد دوباره به دروغ از رفع ممنوعالفعالیتیشان خبر میدهند تا بلیتهای کنسرتشان به فروش برسد! من هیچوقت از ممنوعالفعالیت بودن یا تعلیق کارم استفاده تبلیغاتی نکردهام؛ برای همین نامه وزیر ارشاد را منتشر نکردم و بیسر و صدا بهدنبال رفتن روی استیج بودم.
کمی قبلتر، از مافیای موسیقی گفتید. میخواهم بپرسم هماکنون فضای موسیقی کشورمان را چطور میبینید و بهنظرتان بزرگترین مشکل این روزهای موسیقی چیست؟
فضای موسیقی امروز ما واقعا نیازی به تحلیلهای تخصصی ندارد. متأسفانه این روزها فضای موسیقی به قدری فاسد و زرد شده که همه متوجه وخامت اوضاعش میشوند و من بعید میدانم که در کل تاریخ موسیقی هیچ کشوری، اینقدر فضای موسیقی سخیف و متشنج شده باشد. دلیلش هم همانطور که قبلا گفتم استفاده ابزاری از موسیقی برای بهرهبرداریهای خاص و تجاری است.
متأسفانه افراد خودفروختهای به دنیای موسیقی کشورمان نفوذ کردهاند که هیچچیز از هنر نمیدانند و صرفا با دید جلب توجه و نگاه تجاری به موسیقی، فضای امروز این دنیای هنری زیبا را مسموم کرده و به فساد کشاندهاند.
اینکه متأسفانه در سالهای اخیر شاهد یک بیسلیقگی عمومی در موسیقی هستیم و سلیقه موسیقایی مردم به سمت کار سخیف تمایل پیدا کرده هم نتیجه همین حضور افراد کارنابلد با نگاههای خاص است؟ بهنظرتان چرا در سالهای اخیر موسیقی کمارزش و سخیف جای کارهای فاخر را گرفته؟
با بخش اول سؤالتان موافقم و علت آن را هم خوراک بدی میدانم که نفوذکردهها به دنیای موسیقی به مردم ارائه میدهند. اما به این اعتقاد ندارم که موسیقی سخیف جای کارهای فاخر را گرفته. موسیقی فاخر هنوز زنده است و بهنظر من هیچوقت هم نمیمیرد. من اعتقاد دارم اگر لشکر چند صدمیلیونی افراد با کار بیکیفیت و سخیف وارد عرصه بشوند، باز هم یک خواننده، یک آهنگساز، یک ترانهسرا یا به بیان کلی یک هنرمند بهمعنای واقعی که در آثارش فخر وجود دارد، میتواند جلوی این لشکر چند صدمیلیونی بایستد؛ اتفاقی که همین حالا هم در کشورمان میافتد.
اگر چند سال اخیر را کنار بگذاریم، بیشتر تیتراژهای سریالها و فیلمها که سکوی پرتاب بسیار خوبی برای خوانندههای جوان بهحساب میآید، همیشه به چند خواننده محدود رسیده است. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
ببینید! واقعیت این است که برای انتخاب خواننده تیتراژ، فقط و فقط شخص آهنگساز باید تصمیم بگیرد. اگر مرحوم بابک بیات زنده بود و روی این موضوع پافشاری میکرد، قطعا هنرمندانی که کار فاخر تولید میکنند، شرایط بهتری در این حوزه داشتند، اما حالا متأسفانه تیتراژ سریالها و فیلمهای سینمایی بیش از آنکه یک اثر هنری بهحساب بیاید، یک تیزر تبلیغاتی برای عواملش شده است که یکی از این عوامل خواننده است. خوانندهای که میتواند بهواسطه خواندن یک تیتراژ یا چند کار میانی برای یک سریال یا فیلم، کنسرتهای یکیدوسال آیندهاش را تضمین کند، سرمایهگذاری میکند و با خرید تیتراژها خودش را بر سر زبانها میاندازد.
جالب اینکه در این فضا تهیهکنندگان و کارگردانان هم روی درآمدی که از فروش تیتراژ اثر تصویریشان دارند، حساب میکنند! یعنی در این میان تیتراژ که قرار بود یک اثر هنری تلفیقی باشد که به رشد هر دو هنر کمک کند، تضمینی برای بقای خواننده در دنیای موسیقی و منبع درآمدی برای تهیهکننده و کارگردانان سینما شده است.
از رسالت تیتراژ بهعنوان یک اثر هنری تلفیقی گفتید. بهعنوان خوانندهای که تجربه تیتراژخوانی هم داشته، تلفیق موسیقی و فیلم را چقدر در رشد و شکوفایی هر دو هنر مؤثر میدانید؟
این دو کاملا لازم و ملزوم یکدیگرند و برای رشد و شکوفایی نیاز به قدرت هر دو هنر است. اگر موسیقی خوب روی یک فیلم ضعیف باشد، خیلی اثرگذار نمیشود و برعکس اگر یک فیلم یا سریال قوی با موسیقی تیتراژ ضعیف عرضه شود، خیلی چشمگیر نخواهد شد. اما اگر هر دو کاری فاخر و ارزشمند باشند، قطعا به بهتر شنیده شدن و بیشتر دیده شدن یکدیگر کمک خواهند کرد.
بیش از 20 سال است که در دنیای موسیقی ایران فعالیت دارید. بهنظرتان جوانان علاقهمند به موسیقی، امروز برای ورود به این دنیای هنری کار سختتری دارند یا شما و همنسلهایتان؟
حقیقتش در این دوره و زمانه تنها شرط ورود جوانان به دنیای موسیقی، فقط و فقط وابستگیهای ویژه به سازمانها و ارگانها یا داشتن پشتوانه مالی است. اما زمان ما اینطور نبود و افرادی که هنری داشتند با تلاش و پشتکارشان میتوانستند قدم به دنیای موسیقی بگذارند.
نسل جدید موسیقی را چقدر در کارشان موفق میدانید؟
اگر منظورتان خوانندههای جدید هستند، باید بگویم که متأسفانه بیشتر این خوانندهها فقط چندروزی مطرح میشوند و خیلی زود کسی حتی نام آنها را هم به یاد نمیآورد. دلیلش هم همانطور که عرض کردم، کار کردن صرفا به ضرب و زور سرمایهگذاریهای سنگین و عملکردهای سیاسیشان است؛ بدون اینکه به فکر ارتقای کیفیت کارشان باشند. اما درباره نسل جدید نوازندگان، آهنگسازها و ترانهسراها، من آینده را خیلی روشن میبینم، چون امروز یکسری نوازنده بینظیر در حال پرورش هستند که فکر میکنم ظرف چند سال آینده بتوانند تواناییهای خودشان را ثابت کرده و خیلی زود نسل خوانندهها، آهنگسازها و نوازندههای بیهنر و بیتخصص را از دور خارج کنند.
از خودتان چقدر رضایت دارید؟ حامی چقدر توانسته به آرزوهایش در دنیای موسیقی دست پیدا کند؟
شکر خدا بسیاری از آرزوهای من در موسیقی محقق شدهاند. اما من همیشه فکر میکردم که بزرگتر از چیزی که امروز هستم، میشوم؛ البته منظورم از بزرگی، بزرگی در تکنیک و تولید موسیقی نیست، بزرگی در شهرت را عرض میکنم، ولی چون من بیشتر روی کیفیت کار و مولفبودن سرمایهگذاری کردهام تا ایجاد شهرت اجتماعی، به همین دلیل در این زمینه خودم را آدم موفقی میدانم.
البته که آرزوهای زیادی در سر دارم که تصور میکنم با توجه به روندی که در پیش است و اینکه سلیقه مردم به سمت موسیقیای از نوع موسیقی من در حال تغییر است، انشاءالله بهزودی به سایر آرزوهایم هم خواهم رسید.
و بهعنوان آخرین سؤال، طرفدارهایتان چه زمانی منتظر آلبوم جدیدتان باشند؟
چند سال است که مرتب قول انتشار آلبوم میدهم، اما تاکنون به چند دلیل نتوانستم به قولهایم عمل کنم؛ یکی اینکه هماکنون آلبوم موسیقی بهصورت فیزیکی فروش چندانی ندارد و به همین دلیل خواننده در این زمینه برگشت سرمایهای نخواهد داشت. دلیل دیگر هم نبود قانون کپی رایت در ایران است که مردم معمولا موزیکها را بهصورت رایگان دانلود میکنند و به این ترتیب خوانندهای که وابستگی نداشته باشد، رسما نمیتواند با فروش آلبومش، هزینه آلبوم بعدیاش را دربیاورد.
اما به هر حال، هماکنون چند آلبوم در دست تهیه دارم که اسم یکی از آنها «نارنج و ترنج» است؛ آلبومی که شامل گزیدهای از آثار انتشار یافتهام در این سالها به علاوه چند کار جدید است. 3 آلبوم دیگر هم در دست تهیه دارم که یکی از آنها الکترونیکی است و کارش تقریبا به پایان رسیده. به امید خدا ظرف یکی دو سال آینده تمامی این 4 آلبوم منتشر خواهند شد.
حال من با حال خوب مردم خوب میشود
شعار روز هفتم «حال خوش آخر هفتهها» ست؛ به همین دلیل در حاشیه گفتگو با حامی، از این خواننده نامآشنا چند سؤالی هم درباره این پرسیدهایم که حالش چه شکلی و با چه کاری خوب میشود.
حامی که از بین همه کارهایش، آلبوم «یک لحظه عاشق شو» و «فقط نگاه میکنم» را از همه بیشتر دوست دارد، در پاسخ به این سؤال که در ماشین معمولا چه آهنگهایی گوش میکند، میگوید: «آهنگهای خودم را زیاد گوش نمیدهم و اگر گوش بدهم بهدلیل چک کردن میکس و مستر یا برطرف کردن ایراداتش پیش از انتشار است. از نظر احساسی من کارهای فریدون آسرایی را دوست دارم و گوش میکنم. بین خوانندههای سنتی هم صدای محمد معتمدی را خیلی میپسندم».
این خواننده خارج از دنیای موسیقی هم فعالیتهای زیادی دارد؛ از شرکت در مسابقههای تلویزیونی بگیرید تا عضویت در تیم فوتبال ستارگان هنر. خودش در اینباره میگوید: «من که خیلی اجتماعی نیستم و تقریبا آدم گوشهگیری بهحساب میآیم، افسردگیها و سرخوردگیهایم را با ورزش، آن هم کنار هنرمندانی که خیلیهایشان هنرمندان شاخصی هستند کنار میگذارم و کلی امید و انرژی مثبت میگیرم. برای همین است که در تیمهای ورزشی هنرمندان، چه بسکتبال و چه فوتبال حضوری جدی دارم».
از او میپرسیم حالش چطور خوب میشود که پاسخ میدهد: «شکر خدا حال من کنار خانوادهام خوب است، اما قطعا با تغییرات اقتصادی و بهتر شدن وضع معیشت مردم بهتر هم خواهد شد؛ بهویژه اینکه معتقدم با بهتر شدن اوضاع زندگی مردم، جرم و جنایت کمتر شده و اوضاع فرهنگی جامعه ازجمله حال تئاتر و سینما، موسیقی و هنرهای دیگر بهتر خواهد شد».
موسیقی فاخر هنوز زنده است. من اعتقاد دارم اگر لشکر چندصدمیلیونی افراد با کار بیکیفیت و سخیف وارد عرصه بشوند، باز هم یک خواننده، یک آهنگساز، یک ترانهسرا یا به بیان کلی یک هنرمند بهمعنای واقعی که در آثارش فخر وجود دارد، میتواند جلوی این لشکر چندصدمیلیونی بایستد
یه یاد پوپک گلدره، هُدهُدِ سینما و تلویزیون در روز تولدش
- یه یاد پوپک گلدره، هُدهُدِ سینما و تلویزیون در روز تولدش
891083
08 مرداد 1398 - 14:319059 بازدید
روزنامه جامجم: «دریا توفانی میشود، آرام میگیرد، اما هرگز نمیمیرد» این جملهای است که بر سنگ مزار پوپک گلدره، حکاکی شده. بازیگری که اگر در شهریور 84 طی جریان یک حادثه رانندگی و متعاقب آن کمای بعدیاش از دنیا نمیرفت، امروز 48 ساله میشد و با انبوه تجربههایی که در بازیگری داشت، میتوانست در قالب یک زن میانسال امروزی نقشهای بیشماری را برای سینما و تلویزیون ایران بازی کند.
پوپک گلدره، متولد 8 مرداد 1350 در تهران با رتبه 56 در کنکور دانشگاه سراسری، در رشته روانشناسی بالینی دانشگاه تهران پذیرفته شد و پایاننامهاش را در رشته تئاتر درمانی نوشت که بسیار مورد توجه قرار گرفت و شاید بتوان گفت همین پایاننامه بود که او را در مسیر جدی بازیگری قرار داد.
البته گلدره فعالیت هنریاش را از نوجوانی شروع کرده بود. با عشقی که به این حرفه داشت در 23 سالگی برای اولین بار در مجموعه «ساعت خوش» (1373) جلوی دوربین رفت و دو سال بعد در «غبار نور» تنها سریال تلویزیونی که محمدرضا اصلانی، شاعر و هنرپژوه شناخته شده ساخت، جزو گروه بازیگران بود.
علاقه گلدره به بازیگری زیاد بود و در این حوزه فعالیتهای متعددی داشت، اما شاید بتوان گفت غبار نور اولین تجربه جدی او در بازیگری است. دو سال بعد البته در سال 1377 گلدره در نقش دریا در مجموعه «دنیای شیرین دریا» نقشی ماندگار بازی کرد که نقطه عطفی در کارنامه کاریاش محسوب میشود، طوریکه هنوز که هنوز است در ذهن مردم باقی مانده.
پس از آن گلدره در فیلمهای سینمایی موج مرده، آخر بازی، سیندرلا و مجموعه مروارید سرخ به ایفای نقش پرداخت.
بازی در فیلم موج مرده به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای گلدره به ارمغان آورد و پس از این جایزه بود که او سال 80 تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا و نزد خواهرش برود.
مادر گلدره درباره این مقطع زمانی از زندگی دخترش گفته: «در آن زمان بسیاری او را از رفتن به خارج منع کردند و از او خواستند به پیشنهادهای خوبی که داشت فکر کند، اما او عزمش را جزم کرده بود که پیش خواهرش برود.»
البته گلدره پس از حضوری موقت در خارج از کشور دوباره به ایران بازگشت و بازیگری را ادامه داد.
بازی در سریال نرگس به کارگردانی سیروس مقدم حضور مغتنمی در قاب تلویزیون برای گلدره محسوب میشد که البته دنیا مجال آن را نداد که تا پایان ساخت در آن حضور داشته باشد و از قسمت 36 به بعد بود که ستاره اسکندری جایگزین پوپک گلدره شد.
پوپک گلدره در عمر کوتاه 34 سالهاش آثار مهمی را در سینما، تلویزیون و تئاتر بازی کرده. از مجموع 9اثری که در کارنامه دارد، در پنج اثر تلویزیونی با نامهای نرگس، مروارید سرخ، غبار نور، دنیای شیرین دریا و ساعت خوش و در چهار اثر سینمایی با نامهای سیندرلا، آخر بازی، موج مرده و رویای زمین بازی کرده است.
امروز سالروز تولد این بازیگر توانا و دوستداشتنی است. به این مناسبت پرونده بازیگریاش را باز کردهایم تا با بررسی شاخصترینهایش ببینیم در عمر کوتاه بازیگریاش چه ردی از خود بهجا گذاشته است. البته شاید انتخاب این موضوع برای سالروز تولد به کام بعضیها خوش نیاید، اما باور من این است که مرگ هم قسمتی از زندگی است.
مجموعه تلویزیونی «ساعت خوش» (مهران مدیری / 1373)
«ساعت خوش» مجموعهای تلویزیونی است که در سال 74-1373 به کارگردانی مهران مدیری هفتهای یکبار از تلویزیون ایران پخش میشد و بسیاری از کمدینهای ایران برای اولینبار در قاب این برنامه دیده شدند.
پوپک گلدره از نسل اول بازیگران طنز تلویزیون بود که با مجموعه ساعت خوش وارد بازیگری شد و بهسرعت توانست شایستگیهایش را در این عرصه نشان بدهد. بعدها البته بازی در این گونه را رها کرد و به ایفای نقشهای جدیتری در سینما و تلویزیون پرداخت.
مجموعه تلویزیونی «دنیای شیرین دریا» (بهروز بقایی/ 1377)
پوپک گلدره در ذهن اکثر مخاطبان ایرانی با بازی ساده و روان سریال «دنیای شیرین دریا» شناخته میشود. این سریال که از شیرینترین و ماندگارترین کارهای گلدره در حوزه کودک و نوجوان بود همچنان در ذهن بسیاری از مردم باقی مانده.
بهروز بقایی، کارگردان دنیای شیرین دریا درخصوص همکاری خود با گلدره در این مجموعه میگوید: «یکی از جذابترین کارهایی که از آن خاطرات زیادی دارم مجموعه تلویزیونی دنیای شیرین دریا بود که تجربه این کار را با مرحوم پوپک گلدره داشتم. چون دنیایی بود که برای خود من هم شیرین بود و گروهی که با آنها کار کردم گروه بسیار خوبی بود؛ چرا که سالهای سال با آنها در گذشته کار کرده بودیم و با وجود تمام توافقات و تضادهایی که در هر کاری وجود دارد بالاخره توانستیم کار را جلو ببریم و به نتیجه مطلوبی برسیم.»
فیلم سینمایی «آخر بازی» (همایون اسعدیان / 1379)
«آخر بازی» بعد از فیلمهای نیش، شب روباه، مرد آفتابی و شوخی پنجمین فیلم همایون اسعدیان است. فیلمی که نامزد 11 جایزه از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شد و تنها توانست دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را از آن خود کند.
جالب است بدانید که اولین حضور حامد بهداد بر پرده سینما در این فیلم و مقابل پوپک گلدره بود.
فیلم سینمایی «موج مرده» (ابراهیم حاتمیکیا /1379)
«موج مرده» به عنوان فیلمی شاخص از کارگردان شناخته شده سینمای پس از انقلاب به دورههای مختلف انقلاب، جنگ، صلح و تاثیر آن روی زندگی اجتماع افراد پرداخته است.
بازی شاخص گلدره در موج مرده تحسین منتقدان را به همراه داشت و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زنی که او برای این فیلم دریافت کرد جایگاهش را در سینما تثبیت کرد.
خود گلدره، بازیگر نقش سلما در فیلم موج مرده درباره سینمای حاتمیکیا گفته بود: حاتمیکیا توانسته افرادی از قشرهای مختلف جامعه را که اصلا حاضر به دیدن فیلمهای جنگی نبودند به سینماییاش علاقهمند کند و من تصور میکنم سینمای او از این نظر بسیار قابل احترام است.مجموعه تلویزیونی «نرگس» (سیروس مقدم / 1384)
«نرگس» یکی از مهمترین سریالهای سیروس مقدم در مقام کارگردان است. اولین سریال داستانی 90 شبی که در شبهای تابستان روی آنتن میرفت و خیلی از مردم را پای تلویزیون مینشاند.
پوپک گلدره نقش اصلی این سریال را بازی میکرد که در اواسط بازی بر اثر تصادف با اتومبیل به کما رفته و پس از هشت ماه درگذشت. بعد از او ستاره اسکندری نقش نرگس را ادامه داد.
چهرههای مشهوری که تغییر جنسیت دادند
- چهرههای مشهوری که تغییر جنسیت دادند
891080
12 مرداد 1398 - 08:0812353 بازدید
برترینها: بروس جنر مشهورترین سلبریتی است که چند سال قبل به طور رسمی اعلام کرد که جنسیت خود را تغییر داده و از این به بعد باید او را کایتلین جنر صدا بزنند و بدین ترتیب بود که راه برای صحبت درباره تمام افراد تراجنسیتی یا همان ترنسجندر و نه تنها سلبریتیهای تراجنسیتی باز شد.
در حالی که کایتلین جنر تا به این تاریخ مشهورترین چهره تغییر جنیست داده شناخته میشود، افراد بسیار شناخته شده دیگری نیز هستند که مسیر تغییر جنیست را در پیش گرفتهاند.
1. کایتلین جنر
همانطور که گفته شد، بروس جنر قهرمان سابق المپیک و ستاره سریالهای ریالیتی شو، در سال 2015 به طور رسمی اعلام کرد که تغییر جنیست داده و اسم او کایتلین خواهد بود.
2. لاورنه کاکس
لاورنه کاکس که بیشتر به خاطر نقش سوفیا بورست در سریال پرطرفدار «نارنجی همان سیاه است» (Orange is the New Black) از سرویس نتفلیکس شناخته میشود اولین شخصیت تراجنسیتی بود که نامزد دریافت جایزه امی میشد.
3. ژانت ماک
ژانت ماک که سردبیر سابق مجله People بود در سن 18 سالگی جنیست خود را تغییر داده و برای اولین بار در سال 2011 در نقش یک زن در مقاله ماری کلر به او اشاره شد. از آن زمان او به سخنگوی حقوق تراجنیستیها تبدیل شده و کتاب خاطرات او با نام «بازتعریف واقعی بودن» (Redefining Realness) به کتابی پرفروش تبدیل گردید.
4. آندریا پجیچ
آندریا با نام سابق آندری به عنوان یک مدل مرد به شهرت رسید که هم برای برندهای زنانه و هم مردانه تبلیغ میکرد ما در سال 2014 با انجام جراحی جنیست خود را تغییر داده و از آن زمان نام خود را به آندریا تغییر داده و اعلام کرد که دوست دارد به عنوان یک زن به رسمیت شناخته شود.
5. کارولین کوزی
کارولین کوزی بازیگر و مدل انگلیسی بود که در فیلم «تنها برای چشمانت» (For Your Eyes Only) از سری فیلمهای جیمز باند بازی کرده و در برخی مجلات بزرگسالان نیز مدل بود. تراجنسیتی بودن او توسط مجله زرد انگلیسی The News of The World و پس از بازی در فیلم جیمز باند در سال 1981 فاش شد.
6. جنا تالاکووا
این مدل کانادایی در سال 2012 خبرساز شد وقتی که به طور رسمی و از طریق دادگاه تلاش کرد که در مسابقات دختر شایسته سال کانادا شرکت کند. او در نهایت عنوان دختر شایسته از لحاظ خوش اخلاق بودن را دریافت کرد.
7. الکسیس آرکوته
الکسیس که در خانواده مشهور بازیگر آرکوته و با نام رابرت به دنیا آمده بود در چند فیلم نقش فرعی داشته و تغییر جنیست او از مرد به زن در یک فیلم مستند به نام «الکسیس آرکوته: او برادر من است» (Alexis Arquette: She’s My Brother) در سال 2007 به تصویر کشیده شد.
8. آیسیس کینگ
آیسیس کینگ یکی از شرکت کنندگان در دور یازدهم و هفدهم شو تلویزیونی «بهترین مدل جدید آمریکا» (America’s Next Top Model) بود. او اولین زن تراجنسیتی بود که در این مسابقات شرکت میکرد و به یکی از شناخته شدهترین افراد تراجنسیتی در تلویزیون تبدیل شد.
9. چز بونو
تنها فرزند سانی و شر، چَز (با نام چستیتی هنگام تولد) در سال 2011 و با فیلم «چَز شدن» تغییر جنسیت خود از زن به مرد را اعلام کرد.
10. سیلویا ریورا
سیلویا ریورا از فعالان حقوق تراجنسیتیها و همجنسگراها در آمریکا است که در شکلگیری بنیادهای متعددی برای حمایت از حقوق این افراد مشارکت داشته و در زمینه حمایت از افراد تراجنسیتی بیخانمان و زنان غیرسفید پوست تغییر جنسیت داده فعال بوده است.
11.کریستین یورگنسن
کریستین یورگنسن با نام جورج ویلیام جونیور به دنیا آمده و در طی جنگ جهانی دوم در ارتش ایالات متحده عضویت داشته و به جنگ رفت. بعد از پایان خدمت، یورگنسن چندین جراحی تغییر جنسیت را در دانمارک انجام داد و در دهه 1960 داستان او در روزنامه نیویورک دیلی نیوز بازتاب یافت که او را به یک شخصیت بسیار مشهور تبدیل ساخت.
12. کندی دارلینگ
کندی دارلینگ هنگام تولد جیمز لارنس اسلیتری نام داشت و یک بازیگر تراجنسیتی آمریکایی بود که در فیلمهای «جسم» (Flesh) در سال 1968 و «زنان انقلابی» (Women in Revolt) در سال 1971 به کارگردانی اندی وارهول بازی کرد. او همچنین یکی از اعضای گروه موسیقی موسوم به The Velvet Underground بود.
13. کارمن کاررا
کارمن کاررا یک بازیگر ریالیتی شو، مدل و رقصنده است که در چندین سریال ریالیتی شو مانند «زنان خانه دار واقعی نیویورک سیتی» (Real Housewives of New York City) بازی کرده و در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که مرد نبوده و یک زن تراجنسیتی است.
14. یان هاروی
یان هاروی با نام تولد ژانت، یک کمدین تراجنسیتی است که در سن 32 سالگی و به خاطر کارهایش با مارگارت چو به شهرت رسید و به یکی از اعضای ثابت کمدی برادووی او تبدیل شد.
15. لانا واچوفسکی
به عنوان یکی از مشهورترین تهیه کنندگان فیلم جهان (به عنوان یکی از دو نفر معروف به برادران واچوفسکی) او به ساخت فرانچایز موفق «ماتریکس» (Matrix) و فیلمهای دیگری مانند «وی مثل وندتا» (V for Vendetta)، «مسابقه سرعت» (Speed Racer) و «اطلس ابر» (Cloud Atlas) کمک کرد.
16. لیا تی
در سال 2014، لیا تی که به عنوان یک مرد و با نام لیاندرو به دنیا آمده بود، به عنوان چهره روی جلد مجله Redken انتخاب شده و بدین ترتیب او اولین مدل تراجنسیتی بود که به عنوان نماد یک برند آرایشی شناخته میشد.
17. رافی فریدمن-گورسپان
او اولین عضو تراجنسیتی کارکنان کاخ سفید است که در سال 2015 و توسط باراک اوباما به عنوان مدیر بخش توسعه و نیروی انسانی انتخاب شد و اولین تراجنسیتی نیز بود که در عضویت نمایندگان قانونگذار ایالت ماساچوست قرار داشت.
18. نادیا آلمادا
آلمادا که به عنوان یک مرد و با نام خورخه لئودور به دنیا آمده بود یک ستاره ریالیتی شو بریتانیایی است که اولین شخص تراجنسیتی برنده مسابقه «برادر بزرگتر» (Big Brother) در سری پنجم این برنامه در سال 2004 بود.
19. کوچینله
کوچینله که با نام ژاک چارلز دوفرسنوی به دنیا آمد اسم هنری کوچینله را بعد از ورود به عرصه سرگرمی برای خود انتخاب کرده و در سال 1953 اولین نمایش خود را به عنوان یک زن تراجنسیتی انجام داد. او اولین مورد مشهور تغییر جنسیت در اروپا بود و یک سلبریتی و رقصنده سالنی بسیار مشهور به شمار میآمد.
20. بالیان بوشباوم
بالیان بوشباوم که قبلاً با نام یوون بوشباوم و به عنوان یک زن از آلمان در مسابقات المپیک رشته پرش با نیزه شرکت کرده بود در سال 2007 بازنشستگی خود از این ورزش را اعلام کرده و جراحی تغییر جنسیت خود را آغاز کرد. از آن زمان تاکنون وی در نسخه آلمانی مسابقه «رقصیدن با ستارگان» (Dancing With the Stars) حضور داشته است.
منبع: twentytwowords
علل و راههای درمان خشکی لب
- علل و راههای درمان خشکی لب
886230
28 تیر 1398 - 09:503258 بازدید
وبسایت عصر ایران: مشکل خشکی لب ها، به ویژه در زمانهایی خاص، شرایطی بسیار شایع در جهان است. خشکی لبها نه تنها آزار دهنده است، بلکه میتواند موجب درد و ناراحتی نیز شود. این شرایط به واسطه بروز ترک ها، قرمزی، خشکی و افزایش حساسیت به لمس و پوسته پوسته شدن پوست لب تعریف میشود.
شاید پرهیز از مواجهه با این شرایط دشوار به نظر برسد، اما به واقع این گونه نیست. با مد نظر قرار دادن یک سری نکتهها که به راحتی قابل انجام هستند میتوان از خشکی لبها پیشگیری کرد.
احساس خشکی در لبها ناراحت کننده است، اما شرایط زمانی وخیم میشود که علائم دیگر مانند ترک ها، پوسته پوسته شدن و درد نیز با این احساس همراه میشوند. عوامل بسیاری میتوانند بر خشکی و ترک خوردن لبها تاثیرگذار باشند. در ادامه با محرکهای اصلی در این زمینه بیشتر آشنا میشویم.
کم آبی بدن
کم آبی بدن یکی از دلایل شایع خشکی لبها محسوب میشود. لبها همانند دیگر قسمتهای پوست دارای غدد سباسه نیستند، از این رو، احتمال بیشتری دارد رطوبت از دست دهند. خشکی هوا، احتمال مواجهه با خشکی لبها را افزایش میدهد. شما نباید برای تامین آب مورد نیاز بدن خود در انتظار بروز احساس تشنگی باشید. تشنگی از نشانههای پایانی کم آبی بدن محسوب میشود، از این رو، حداقل هشت لیوان آب در روز مصرف کنید تا از هیدارته نگه داشتن بدن اطمینان حاصل شود.
لیسیدن لبها
افراد بسیاری عادت به لیسیدن مکرر لبهای خود دارند که این کار میتواند موجب خشکی لبها یا تشدید این شرایط شود. پوشش بزاق تنها برای چند ثانیه موثر است و با بخار شدن آب، خشکی لبها بار دیگر ظاهر میشود. افزون بر این، زمانی که آب موجود در بزاق بخار میشود، لبها رطوبت بیشتری از دست خواهند داد، از این رو، خشکی آنها تشدید میشود.
فقدان محافظت
فقدان اقدامات محافظ و پیشگیرانه ممکن است دلیل خشکی لبهای شما باشد. در موارد زیر، شما باید محافظت از لبهای خود را جدیتر بگیرید:
آب و هوای سرد: باد سرد و خشک موجب خشکی و ترک خوردگی لبها میشود. بر همین اساس، از لبها خود در آب و هوای سرد محافظت کنید.
آب و هوای داغ: در تابستان، آب و هوای داغ و وزش باد خشک شرایطی شایع است. افزون بر این، عوامل دیگری مانند افزایش مواجهه با نور خورشید و مصرف نوشیدنیهایی که موجب کم آبی بدن میشوند، مانند نوشیدنیهای دارای الکل و کافئین، احتمال خشکی لبها را افزایش میدهند. بر همین اساس، در تابستان نیز به خوبی از لبها خود محافظت کنید.
حضور طولانی مدت در فضای باز: مواجهه طولانی مدت با باد، سرما، و گرما، در کنار انجام فعالیتهای ورزشی شدید میتوانند احتمال خشکی لبها را افزایش دهند. عدم محافظت کافی از لبها در این شرایط بی تردید به خشکی شدید آنها منجر خواهد شد.
محرکها
برخی خمیردندانها حاوی مادهای محرک برای لبها هستند که میتواند موجب خشکی آنها شود. این ماده سدیم لوریل سولفات نام دارد. از خمیردندانهای حاوی این ماده پرهیز کنید. برخی اسید میوه ها، به ویژه میوههای مرکبات، نیز میتوانند موجب تحریک لبها شوند. همچنین، سینامیتهای مورد استفاده در برخی آدامس ها، شیرینیها یا خمیردندانها نیز میتوانند لبها را تحریک کنند. در این موارد، پیش از خرید به مواد تشکیل دهنده روی برچسب محصول توجه کنید.
آلرژیها
برخی آلرژیها ممکن است با خشکی لبها همراه باشند که از آن جمله میتوان به آلرژی به کبالت و نیکل اشاره کرد. گایازولن موجود در برخی خمیردندانها یا پروپیل گالات یا فنیل سالیسیلات موجود در برخی رژ لبها نیز میتوانند موجب تحریک و آلرژی شوند. از خمیردندانها و رژلبهای حاوی این مواد پرهیز کنید. برخی مواد تشکیل دهنده غذایی، مانند رنگهای غذایی نیز میتوانند موجب آلرژی و خشکی لبها شوند. اگر درباره عامل بروز آلرژی مطمئن نیستید به پزشک مراجعه کنید.
نفس کشیدن از راه دهان
زمانی که از راه دهان تنفس میکنید، لبها با هوای بیشتری در تماس هستند، از این رو، خشکی لبها به راحتی رخ خواهد داد. برخی شرایط و بیماریها مانند آپنه خواب، سینوزیت و سرماخوردگی ممکن است موجب تنفس از راه دهان شوند. در این موارد، برای بررسی دقیق شرایط و انتخاب روش درمان باید به پزشک مراجعه کنید.
داروها
برخی داروهای مورد استفاده برای درمان افسردگی، اضطراب، درد، آکنه شدید، سرماخوردگی و آلرژیهای بینی اغلب به عنوان یک عارضه جانبی موجب خشکی لبها میشوند. اگر درباره وقوع خشکی لبها به واسطه مصرف داروها شک دارید، با پزشک خود در این زمینه مشورت کنید.
دلایل کمتر شایع
ممکن است مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، دلیل خشکی لبها نباشند و این پرسش را با خود مطرح کنید که دلیل اصلی بروز خشکی لبها چه چیزی است. دلایل دیگری نیز میتوانند موجب خشکی لبها شوند که شیوع کمتری دارند و از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمبود ویتامین B12
- کمبود نیاسین. موجب بروز ترک به ویژه در گوشههای دهان میشود.
- عفونت مخمری
- هایپرویتامینوز A
- دیابت
- برخی اختلالات خونی، مانند بیماری کاوازاکی
- سندرم شوگرن. یک بیماری خودایمنی که موجب علائم مختلف از جمله خشکی لبها میشود.
- ماکروسیتوز. شرایطی که به واسطه افزایش اندازه سلولهای خونی تعریف میشود.
- بیماریهای منتقله از راه جنسی، مانند ایدز
نکاتی برای درمان خشکی لبها
انتخاب درست محصولات مراقبت از لب
محصولی مناسب را برای لبها خود انتخاب کنید. پیش از خرید بالم لب درباره وضعیت خود فکر کنید. اگر باید زمانی زیادی را در فضای باز سپری کنید، محصولی ضد آفتاب را انتخاب کنید. اگر مدتیست که با مشکل ترک خوردگی لبها مواجه هستید، بالم لب حاوی کره کاکائو یا دیگر مواد مغذی را خریداری کنید. اگر لبهای شما ظاهری ناسالم دارند، محصولاتی که میتوانند شادابی و ظاهر سالم را به لبهای شما بازگردانند را انتخاب کنید.
استفاده از یک دستگاه مرطوب کننده هوا هنگام شب
برای حفظ رطوبت هوا بین 30 تا 50 درصد هنگام شب میتوانید از یک دستگاه مرطوب کننده هوا استفاده کنید که گزینهای ایده آل برای فصل زمستان نیز محسوب میشود. از این طریق، شما رطوبت هوا را افزایش خواهید داد که میتواند از خشکی لبها پیشگیری کند.
استفاده از یک لوسیون پوست
استفاده از یک لوسیون پوست به ایجاد یک لایه رطوبت کمک میکند، از این رو، میتواند در پیشگیری و درمان مشکل خشکی لبها نقش داشته باشد. به طور خاص، لوسیونهای پوست حاوی ویتامین E، روغن نارگیل و کره شیا گزینههای بهتری هستند.
پرهیز از برخی غذاها
برای پیشگیری از خشکی لبها بهتر است غذاهای سرشار از اسید یا محرکهای دیگر را مصرف نکنید. به عنوان مثال، گوجه فرنگی یک محصول بسیار اسیدی است، از این رو، اگر به طور مکرر با خشکی لبهای خود مواجه میشوید از مصرف آن پرهیز کنید. از دیگر محرکهای غذایی میتوان به فلفل ها، پوست انبه و سسها اشاره کرد که باید آنها را از رژیم غذایی خود کنار بگذارید.
جزئیاتی از سری ششم سریال پایتخت؛ یک پایتخت بهبودیافته!
- جزئیاتی از سری ششم سریال پایتخت؛ یک پایتخت بهبودیافته!
890251
06 مرداد 1398 - 12:232634 بازدید
روزنامه جامجم - فاطمه عودباشی: اواخر اسفندماه پارسال بود که خبر فوت خشایار الوند، یار ثابت پایتختیها سرفصل خبرهای خبرگزاریها و مطبوعات شد. او در حالی که داشت فیلمنامه فیلم تلویزیونی پایتخت را برای شب سال نو مینوشت در اثر ایست قلبی جامعه هنری را به سوگ نشاند. بعد از فوت او دیگر پایتختیها به قول معروف دل و دماغ ساخت پایتخت را نداشتند و از سوی دیگر فیلمنامه هم نصف و نیمه مانده و همین باعث شد تا بیخیال ساخت تلهفیلم برای شب سال نو شوند. تا اینکه چند روز پیش الهام غفوری، تهیهکننده سریال پایتخت در برنامه سلام صبح بخیر شبکه سه و این خبر خوش را داد که پایتختیها دوباره عزمشان را جزم کردند تا فصل ششم از پایتخت را بسازند.
گروه سازنده این سریال میخواهد این فصل جدید از پایتخت را برای نوروز 99 آماده کند تا به این واسطه لبخند را به لب مخاطبان شبکه یک بیاورند. سیروس مقدم هم مثل همیشه سکانداری این سریال را بهعهده دارد و تلاش میکند مردم با تماشای فصل ششم این سریال حسابی غافلگیر شوند. در واقع او در هر قسمت از این مجموعه نهتنها به مفاهیمی همچون خانواده و حمایت از همدیگر تاکید داشته، بلکه تلاش کرده فضاهای بکر و جذاب ایران را به تصویر بکشد و هر بار مردم را با یک قصه شیرین و جذاب نهتنها سرگرم کند، بلکه میخواهد آنها با تماشای این مجموعه به مفاهیم این سریال هم فکر کنند.
در واقع مجموعه پایتخت به زیبایی در پنج فصل تلاش کرده نشان دهد که چطور میتوان با همبستگی بین افراد خانواده مشکلات را پشت سر گذاشت. این خبر خوش که چند روز پیش الهام غفوری در تلویزیون اعلام کرد، بهانهای شد تا ما با او و آرش عباسی، یکی از نویسندگان سریال تماس بگیریم و جزئیات این فصل از پایتخت را جویا شویم.
تئاتر پایتختیها
محسن تنابنده از ابتدا قصه مجموعه پایتخت را طراحی کرده و از آنجا که خودش در همه فصلها بازی میکرد، به همین دلیل نویسندگانی را برای نگارش به کار اضافه میکرد تا در نگارش کمکحالش باشند. در این باره میتوان به حسن وارسته و زندهیاد خشایار الوند اشاره کرد. بعد از فوت الوند و شروع فصل ششم پایتخت، این بار تنابنده به سراغ آرش عباسی رفته است.
عباسی درباره این همکاری و اینکه چطور شد به گروه پایتختیها ملحق شده به جامجم توضیح داد: «قبل از پایتخت 6 قرار بود با همدیگر همکاری کنیم و حتی میخواستم از پایتخت 5 به گروه در زمینه نگارش کمک کنم، اما از آنجا که نگارش این سریال با کار دیگری همزمان شد، نتوانستم همکاری کنم. همچنین از قبل با آقای تنابنده صحبت کرده بودم که تئاتر پایتخت هم کار کنیم، ولی مشغله هر دوی ما باعث شد این همکاری شکل نگیرد. تا اینکه شرایط فراهم شد.»
وی ادامه داد: «البته محسن تنابنده این روزها هم در تئاتر مولن روژ هم بازی میکند که من نویسندگی آن را به عهده دارم. تجربه همکاری با محسن تنابنده بسیار بینظیر است، چون او ذهنی بسیار پویا و فعال دارد.» این نویسنده عنوان کرد: «نگارش فصل ششم سریال پایتخت را با آقای تنابنده شروع کردیم. تا به امروز هم دو قسمت از سریال نوشته شده است و بقیه نگارش هم ادامه دارد. تلاش میکنیم قبل از شروع ضبط، نگارش را تمام کنیم.» غفوری هم در پاسخ به اینکه آیا از خط قصه فیلم تلویزیونی پایتخت که قرار بود برای نوروز 98 ساخته شود و خشایار الوند آن را نوشته بود، استفاده میکنید؟ تصریح کرد: «نه، خط قصه به گونه دیگری رقم خورده که در حال حاضر نمیتوانم توضیح زیادی درباره قصه فصل 6 بدهم، اما حتما سعی میکنیم مخاطبان را راضی نگه داریم که از تماشای سریال لذت ببرند. قصه ناتمام آن فیلم تلویزیونی هم فعلا کنار گذاشته شده، شاید روزی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد.»
چه خبر از ناهار بابا پنجعلی؟!
«ناهار نخردمه!» این دیالوگ آشنای بابا پنجعلی است که با شیرینی خاصی خطاب به پسرش نقی معمولی میگفت. وقتی رسانهها در ابتدا چهره گریم شده علیرضا خمسه را در قالب نقش بابا پنجعلی دیدند، تصور نمیکردند که این بابای نقی بتواند تا این اندازه دل مردم را ببرد و همه در کوچه و خیابان به تقلید از بابا پنجعلی این دیالوگ را به همدیگر بگویند و بعد با صدای بلند بخندند.
اما علیرضا خمسه نشان داد بازیگر با توانمندیهایش و گذاشتن انرژی برای نقشاش تا چه میزان میتواند مردم را همراه خودش کند. او در پنج فصل با وجود اینکه نقشاش کوتاه بود، اما توانست خنده را به لب مخاطبان بیاورد. حالا در فصل جدید خبری از بابا پنجعلی نیست. غفوری درباره حذف شخصیت بابا پنجعلی افزود: «قرار نیست در پایتخت 6 به دلیل پخش در ایام نوروز با فوت بابا پنجعلی مواجه شویم و آغاز سریال مدتی است که از فوت بابا پنجعلی گذشته است.»
وی ادامه داد: «نقش برای آقای خمسه داشت تکراری میشد و نمیتوانستیم شرایط جدیدی برای نقش به وجود آوریم و این خستهکننده بودن برای آقای بازیگر و محسن تنابنده باعث شد تا تصمیم به حذف این شخصیت بگیریم. از سوی دیگر این تصمیم از سال گذشته گرفته شد و در فصل جدید دیگر بابا پنجعلی را نخواهیم داشت.»بهبود از دنیای مردگان میآید!
بهبود همان مهران احمدی است که در فصل دوم وسوم سریال پایتخت بازی کرده بود. البته در فصلهای بعدی پایتخت شخصیت بهبود حذف و اعلام شد او نیست و بعد گفته شد بهبود مرده است. اکنون قرار است شخصیت بهبود در فصل ششم سریال پایتخت وارد.
تهیهکننده مجموعههای پایتخت در این باره گفت: «راستش من میخواستم بازگشت بهبود به پایتخت 6 یک غافلگیری باشد، اما آنقدر این خبر گسترش یافت که تصمیم گرفتم خودم درباره آن صحبت کنم، اما اجازه بدهید ماجراهای مربوط به این شخصیت را در پایتخت 6 ببینید.»
مهران احمدی هم چند روز پیش با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش، به بازگشت خود به جمع پایتختیها واکنش نشان داد. غفوری در پاسخ به این پرسش که بهبود مرده بود، چطور او را میخواهید در قصه زنده کنید، توضیح داد: «به هر حال اتفاقاتی در قصه میافتد که بهبود را میبینید!»
مهران احمدی بهمن سال 91 که به جمع پایتختیها ملحق شده بود، در پاسخ به سؤال جامجم که این سریال چه ویژگیهایی داشت که شما را برای بازی ترغیب کرد، توضیحش این بود: «بزرگترین ویژگی این سریال کارگردانی سیروس مقدم است. مجموعه تلویزیونی «ثریا» یکی از بهترین کارهایی است که من تا به حال بازی کرده ام. وقتی با مقدم کار میکنم، حس خوبی دارم. از سوی دیگر استانداردهایی که مقدم در کارهایش لحاظ میکند، برایم جذابیت دارد. زمانی که سری اول پایتخت پخش شد، با احمد مهرانفر تماس گرفتم و به خاطر بازی خوبش تبریک گفتم. من یک دختر دارم که واقعا این سریال را دوست داشت و علاقهمند بود من هم در این سریال بازی کنم تا اینکه شرایط بازی در سری دوم این سریال برایم پیش آمد. شخصیتی که در این سریال دارم، متفاوت با دیگر نقشهایی است که تا به حال بازی کردهام.
در این سریال نقش بهبود را بازی میکنم که داماد خانواده و جنگلبان است. اجرای این شخصیت کار سختی است؛ چراکه هم باید با لحن مازندرانی حرف بزنم و هم اینکه یکی از چشمان بهبود چپ است. قبول کنید حفظ این دو ویژگی کار دشواری است.»
سفر پایتختیها از مازندران
ممکن است این سؤال شکل بگیرد که این بار پایتختیها را قرار است در کجا ببینیم. در این پنج فصل پایتختیها از شمال تا جنوب ایران رفتند، حتی سری هم به کشور همجوار یعنی ترکیه زدند. در این چند فصل بینندگان با فضاهای بکر ایران آشنا شدند و نسبت به مناطقی همچون شیرگاه شناخت خوبی پیدا کردند که محل اولیه زندگی خانواده نقی معمولی است. تا قبل از آن مخاطبان شاید نام این منطقه را هم نشنیده بودند، اما در حال حاضر شناخت کافی هم دارند.
به گفته غفوری، تهیهکننده پایتخت، قرار است این بار قصه از مازندران شروع شود و پایتختیها از مازندران به جاهای دیگر سفر میکنند که حتما تماشای آن برای مخاطبان جذاب خواهد بود. «البته باید قصه جلوتر برود تا من بیشتر جزئیات آن را بیان کنم.»
پایتختیها آذرماه جلو دوربین
در حال حاضر قصه فصل ششم سریال پایتخت نوشته میشود و الهام غفوری و سیروس مقدم هم مشغول آمادهسازی زیرساختهای این فصل از سریال پایتخت هستند. تهیهکننده سریال اعلام کرد قرار است تصویربرداری سریال از اوایل یا اواسط آذرماه شروع شود و پایتختیها جلوی دوربین بروند.
البته غفوری معتقد است باید پیش تولید دو ماه قبل از کلید خوردن شروع شود. به همین دلیل مهرماه پیشتولید آغاز میشود و گروه مکانهای فیلمبرداری متفاوت و متناسب با قصه را مورد بررسی قرار میدهند تا محل استقرار گروه مشخص شود؛ بنابراین تیم نویسندگان فرصت دارند در این مدت فیلمنامه را بنویسند.
.: Weblog Themes By Pichak :.